برگی پاییزی

دارم یخ میزنم تو این پاییز درد

برگی پاییزی

دارم یخ میزنم تو این پاییز درد

تل پروس

من باز اومدم،کجا بودم!؟

خب دنبال یه لقمه نون،البته از نوع حلالش.بازم برمی گردم، با دست پر.

برام دعا کنین.

یاور همیشه مومن

پونزده سالم بود

دنبال یه دوست میگشتم همه جا تو خونه تو خیابون تو کوچه خونه همسایه .

هیچ کی رو پیدا نکردم . خیلیا بودن که رفیقم بودن اما هیچکی  دوستم  نمی شد .

تا اینک این دوست پیدا شد. جلوی در گله دونی (دمداری) یکی صادقانه گفت :منم دارم میگردم .

یکی که بهش اعتماد کنم. و من با تمام و صداقتم دست دوستی به سویش دراز کردم  و او.....

وما دوست شدیم به صداقت تموم دوستای دنیا با هم صادق بودیم همه جا با هم میرفتیم .

چقد دایی ناصرو دک میکردیم.

چقد شکیلا گوش میدادیم (ورداشتن شکیلا چقد حال می داد)

عشقمون "یاور همیشه مومن" بود.

فکر کنم کاستای این پسره تموم شد.

و دوستیمون هرروز صادق تر می شد.

تا اینکه احساس کردیم بزرگ شدیم (دوستی مال بچگیه).

اما ما هنوز دوست بودیم ودلامون صادق.

هنوزم عشقمون "یاور همیشه مومنه" .

دیگه شکیلا گوش نمی دیم.

دیگه کاری با این پسره نداریم .

دیگه کسی رو دک نمی کنیم.

دیگه ساقه طلایی نمی خوریم.

وما هنوزم دوستیم با همون صداقت.

                               " دوست گلم ودادش عزیزم دوستتم"

لوبیای سبز؟!

                                                   بنام خدای لوبیا سبز

لوبیای سبز؟!

واسه اینکه همه وجودش سبزه، درون و بیرونش یه رنگه  یه سبز سحر آمیز  یه سبز به ابدیت لوبیای سبز.

به سبزی  فاطمه. به سبز بودن محمد وبه سبزی مهدی و نیمه شعبانش.

به سبزی عباس که باتموم  یه رنگیش این دونه رو تو دلم کاشت .

به سبزی اون دوستی که بهش قول دادم مثل خودش عارف شم.

به سبزی اون زرد پوشی که نه مثل گل مینا مثل خودش همیشه سبزه .

و به سبزی اونی که به من رنگ داد.

پس ای دوستای عزیزمنم می خوام مثل شما ها سبز باشم و با شما سبزی  رو حس کنم.

دستان (چقد ریش به این بچه میا) سبزتون رو به بی رنگی من بدین تا با هم سبز بشیم و سبز بمونیم به سبزی

لوبیای سبز.

پس برام دعا کنین......بتونم.